مرحوم آیت الله شیخ حبیب الله گلپایگانی رحمة الله علیه ، می فرمود :
« دیشب می دیدم که وارد حرم مطهّر شدم و بدن مقدّس حضرت علی بن موسی الرضا علیه السّلام در وسط حرم به طرف قبله گذاشته شده و پارچه ی سفیدی روی بدن آن حضرت کشیده اند .
در این بین بادی وزید و پارچه را از روی بدن آن حضرت به کناری انداخت .
من با کمال تعجب دیدم که بدن مقدّسشان ، سوراخ سوراخ است و جای تیر دیده می شود . به آن حضرت عرض کردم :
آقا من شنیده ام که شما را با زهر شهید کردند ولی حالا می بینم در بدن مقدّستان جای تیر زیادی وجود دارد ؟ !
امام فرمودند :
...
حضرت علی بن موسی الرضا علیه السّلام فرمودند :
صحیح است که مرا با زهر کشتند ؛ این سوراخ ها بربوط به فلان عملی است که بعضی از زائرین انجام می دهند .
آن عمل ؛ مانند تیری است که بر بدن من می خورد .
( و آن گناه ، تراشیدن ریش است ، که بعضی از زوّار ، رعایت احترام آقا را نمی کنند و با ریش تراشیده وارد حرم مطهّر می شوند . )
و توضیح می داد که وقتی این گناه با آن که از گناهان صغیره است ؛ عکس العملش این باشد ، گناهان کبیره چه می کند ؟
اگر یزید لعنة الله علیه ، سر مقدّس حضرت سیّد الشّهداء را در وسط گذاشته بود و اطرافش گناه می کرد ؛
ما مجاورین مشهد ، بدن مقدّس امام رضا علیه السّلام را در وسط گذاشته ایم و اطرافش گناه می کنیم . »
![](https://mabaas40.kowsarblog.ir/media/users/0532445341/profile_pictures/_evocache/7583e5i49i1961-allah.jpg/crop-top-64x64.jpg?mtime=1523970128)
وای خدایا ببه فریادمان برس از دست نفس اماره
![](https://mabaas40.kowsarblog.ir/media/users/razjou/profile_pictures/_evocache/8_6.jpg/crop-top-64x64.jpg?mtime=1423920153)
مامِنَّا اِلاَّ مَسمُومُ اَومَقتولُ «هيچک ازماامامان نسيت، جزآنکه مسموم ويامقتول است.» …
با سلام و عرض تسلیت به مناسبت شهادت غریبانه ی امام مسموم حضرت باقر مظلوم (علیه السلام) بر شما و شیعیان آن حضرت
این روزها، آسمان مدینه دیگر بار، در پس غروب غم، کز کرده است. بقیع، دوباره سیاه پوشیده است. و باز زخمی عمیق بر جگر شیعه.
این بار، پنجمین ناخدای کشتی ایمان، او که دریا دریا علم، از سینه اش جاری بود و واژه واژه عشق، از نگاهش سرازیر، او که از کلامش وحی میجوشید و از زبانش باران حدیث میبارید، چهره در خاک کشیده است؛ مظلوم و غریب.
نمیدانم چرا سرنوشت اهلبیت رسول صلی الله علیه و آله و سلم را با اشک و خون گره زده اند؟
کوچک بودی که عطش و آتش کربلای بزرگ جدت را دیدی و با آن نگاه کودکانه گریستی؛ آن هنگام که پدرانت را تشنه کام به خاک و خون کشیدند.
سر حسین علیهالسلام را بر فراز نیزهها به تماشا نشستی، تا به وقتش مراسم مرثیه خوانی صحرای عرفات را برای افشاگری بنی امیه وصیت کنی.
ماندی تا دردها را روایت کنی و حدیث زخم بگویی.
فقه، تا همیشه وامدار روایت توست. دین، تا هماره مدیون مجاهدت توست.
و حالا، این تویی که در آغوش پدر سجاده نشینت در گوشهی بقیع، آرام گرفته ای.(تبیان)
ازکف برفت صبر و نماندش دگر قرار
دين شد تهي زمخزن اسرارکردگار
ازضعف برجبين منيرش عرق نشست
ارکان پنجمين امامت زهم شکست
گاهي زبان به ذکر حق وگه شدي به هوش
ازدل کشيده آه شرربار وشد خموش
صلی الله علیک یا باقر العلوم (علیه السلام)
التماس دعا
فرم در حال بارگذاری ...