« مرغ باغ ملکوت »
سجاده ام كجاست ؟
اي ياسهاي سپيد هميشه سبز !
من از كنار جوي طهارت گذشته ام
سجاده ا م كجاست ؟
با دامني پر از شكوفه و لبريز انتظار
در قبله با شرارهء مستي نشسته ام .
**********************
باد صبا به سمت افقها روانه شد
صوت اذان و نيايش بهانه شد :
تا قامتي به قامت معراج بر كشيم
زانسو اقامهء خير الوفا كنيم
تكبير حرمت غير از خدا كنيم
در آستان ميكده حمدي ادا كنيم
جامي ز دست ساقي مه روي سركشيم
از بهر شكر سوره قدري ادا كنيم .
**********************
آيا قنوت سبز مرا هيچ ديده ايد ؟
با اين قنوت سبز
دل در حريم خدايي سپرده ام
راهي به سوي عالم بالا گشوده ام
خم مي شوم به ركوعي پر از نياز ,
**********************
- تا بنگرم هزارهء تكبير درد را -
در سايه سار عشق
بر خاك مي شوم . . . . . .
.
.
.
.
.
صبا ملكوتي