نقدی بر منتقدان دکتر حسین روازاده :
دکتر حسین روازاده مردی است که به خاطر برکت وجودش خداوند را شاکرم.
واز خداوند متعال برایشان طول عمر، سلامتی و سعادت ابدی را خواستارم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد .
شناخت ما از نحوه عملکرد ایشان و صحت آن با توجه به فضای متفاوتی که با طب مدرن و برخی از همکاران طب سنتی دارند بیشتر مبنای وجدانی دارد . که پای استدلالیون چوبین بود .
استدلال ما آن چیزی است که از ایشان دیدیم …
دیدیم آب بدون وایتکس ایشان حال بیمار شیمیایی مان را بهتر می کرد و گوارایی این آب رادیدیم …
دیدیم نمک طعامش که کلرید سدیم نبود و همان نمک طبیعی موصوف بود فشار خون بیمار مان را پایین میاورد …
دیدیم تجویز اسپندش نوزادی که برون روی داشت و نیاز به هفته ها بستری شدن ، چند ساعته خوب کرد و از بیمارستان رها شد …
دیدیم حجامت پشت گوشش زردی نوزادان را مهار کرد بدون نیاز به بستری شدن در بیمارستان…
دیدیم زالو درمانیش بیمارقلبی را از عمل باز قلب بی نیاز کرد ….
دیدیم عفونت ادراری را با چه مهارتی و دستورات ساده ای درمان کرد …
دیدیم روغن ارده کنجدش مفهوم روغن را و کره حیوانی اش مفهوم کره را ادا کرد …
دیدیم خواص بی شمار عسلش را …. بخصوص با وجود منعی که اطبا مدرن بر عدم مصرف آن تا 2 سال برای نوزادان دارند که نادرست بود …
از جوش شیرینش خاطرمان شیرین شد …
ازتجویزشیر بزش که جای شیر خشک را برای نوزاد گرفت خاطرمان عاطر شد …
آنفدر دیدیم… دیدیم …. که هرچه دکتر حسین روازاده گفت برای ما رحمت بود …. همان رحمت هایی که به گفته های سایر اطبا قبلازحمت بود …
حالا می گوییم …. بک عرفتک … هرچند منتقدین با استدلال نقد تورا بگویند … تاکنون هر نقدی که در مورد ایشان دیدم و خواندم خالی ازدرک عمیق بوده ، سطحی بوده … یا استدلالی بوده به استدلال علوم محدود که از علمای علوم محدود اعلم بودن استخراج نمی شود که شایستگی مرجع بودن را داشته باشند ….ویا آمار سیستم جهانی که روایی بومی اکثرا ندارند و روایی جهانی اش قابل تردید است … که هرچند قابل تامل است لیکن مدیریتش در دست مدیرانی است که دستشان آلوده به خاک وخون مردم است …
و رسیدیم به ریسکی که تنها حکیمان توانا ودانا، توان شرحش را دارند … این ریسک همان ریسکی است که در توزیع خونهای آلوده به ایدز [ توسط پايگاه هاي انتقال خون ] بین مردم خودش را نشان داد و در نمونه های بسیار دیگر و دیدیم …
بامدیران عالی سیستمی که نمی شود دست داد چطور با خیال راحت سلامت اجتماع مان را معامله کنیم و براساس آن حکم کنیم و …حالا به هرکس میرسم می گویم با وجدان خودت راه دکتر را بپذیر … گفت چطور … گفتم با چشمانت … به چشمان خودت که می توانی اعتماد کنی …
برو گل رابه طور عملی ببین بویش و رویش حجت توست ….
به یادی از علی ابن ابی طالب در انتها که فرمود … خدایی که نبینم نمی پرستم … این دلیل حضوری وشهودی است که معلوم به صورت مستقیم قابل مشاهده است.
نوشته شده توسط عباس صحرانورد
http://adamyir.parsiblog.com