شاهکار خرابکاری بشر تمامی ندارد! |
بسم الله الرحمن الرحیم ((فأین تذهبون))
هر روز که می گذرد شاهد عجایبی در خلقت هستیم که رفته رفته برایمان عادی می شود. انگار دیگر عجیب نیست که کودکی با سه سر دنیا بیاید یا چهار پا، جوجه ای با چهار پا یا تخم مرغی مربع، گاوی با سری شبیه به خر و پاهایی شبیه به شتر! شاید بعضی از این موارد که گفتیم واقع شده باشند وبعضی نیز از دوراندیشی طنز پردازانه ما باشد اما دور نیست این عجایب را ببینید و صد البته بدتر از آنها را. وقتی دانشمندان موفق به ساخت گوشت مصنوعی از فضولات انسانی می شوند (لینک خبر)؛ دور نیست که روزی نیز فرا برسد تا سیب را با طعم کچاپ و یا هندوانه را با طعم ژامبون مرغ مشاهده کنیم و دعا کنیم به اموات دانشمندانی که یک تیر با دو نشان زدند و ما را از طعم های تکراری خلاص نمودند! واقعاً چرا به چنین روزی گرفتار شده ایم؟ مسخ شده ایم یا مسخ می کنیم؟
چه شد که با عَلَم «عِلم!» ژنتیک دست به نابودی علوم فلاحت و زراعت و باغبانی و دامداری و…زدیم؟ چه شد که با تعابیری چون نانو تکنولوژی طعم سیب و انگور پرتغال و…. را از بین بردیم و آنها را روز به روز بزرگتر و بی آفت تر و ماندگارتر و در کلام آخر زیبنده دکوراسیون قرار دادیم تا شایسته مصرف خوراکی؟ براستی این بود هدف ما از تاسیس رشته های کشاورزی در دانشکده ها و دانشگاهها؟ ای کاش به همان سیب کرم زده ای که زود می گندید قانع مانده بودیم.
وقتی دانشمندان به جای ماندگاری اصالت طعم و عطر سیب صرفا به چگونگی افزایش وزن و ماندگاری و آفت آن می اندیشند و به مرور بر نقص خلقت خداوند یقین پیدا می کنند سپس این نقص را با اصلاح ژنتیکی جبران می کنند ، وقتی که باغبان آن نهال اصلاح شده؟؟؟ را که خداوند ناقص خلق کرده بود غرس می کند به امید آن که میوه ای بدون آفت و بزرگ حتی به قیمت بی طعمی و بی عطری به بار آید و در پایان وقتی که ما میوه را نه برای خوردن بلکه برای زیبایی و عدم سرافکندگی مقابل میهمان خرید می کنیم، محکوم به مشاهده سطح براق و واکس خورده سیب خواهیم بود. آری در دستان شما سیبی است که اندرونش اسفنجی و بی طعم و ظاهرش نیز همانند کفشی واکس خورده صاف و شفاف و صیقلی است که هیچ کرمی رغبت نزدیک شدن به آن را ندارد . پس بهتر است سختی های شستن و پوست کندن و خوردن یک سیب بی مزه را با یک پاکت آب سیب پاستوریزه بهداشتی خوشمزه پالپ دار تجربه و جایگزین نمایید که انّ مع العسر یسرا. وقتی خیاری را می خرید که طعم مقوای کاغذی میدهد و بنابر توصیه دانشمندان حکیم! نیز می بایست آن را بدون نمک بخورید تا فشارخون نگیرید آیا بهتر نیست کاشت خیار را ممنوع کنیم تا منجر به افزایش آمار فشارخونی ها نگردد؟ بهتر نیست به جای مصرف خیار با آن همه مشقات و تبعات از قرص خیار استفاده کنیم که هم ارزان است و هم مورد تایید سازمان غذا و داروی آمریکا (FDA)!! برنجی را که به رنج شالی کاران زحمتکش مهیا می شد با مدد علم تکنولوژی زده ژنتیک که آن را «ضد آفت» نموده است و«قد بلند» به خواستگاری باقالی خانم فرستادیم تا به میمنت ومبارکی ، منتظر محصول این ازدواج یعنی « باقارنج » باشیم تا از 27 شعبه سطح شهر پیتزای « باقارنج» سفارش بدهیم که بر اساس تحقیقات جدید دانشمندان گیاه «باقارنج» حاوی مواد معدنی فراوان و ویتامینهای گروه «ب» تا «ق» می باشد و هر مادر بارداری می بایست از آن بخورد تا فرزندش دکتر مهندس بشود. و بیچاره آن مادری که نتوانست از این گیاه پر خاصیت بخورد و مجبور است فرزندی کارگر تحویل جامعه بدهد. اولی گفت: هم سفره ما آن قدر مرغ خورد تا منفجر شد دومی گفت: خوب الحمدلله سیر شد و از دنیا رفت. الغرض : عادت کرده ایم تا مرغ هایی را بخوریم که 20 درصدشان قبل از ذبح مرده اند (لینک خبر). چرا که طعم مرده خواری را در گوشت برادرانمان هنگام غیبت ها چشیده ایم!! و بدان خو گرفته ایم. بیچاره این مرغ زبان بسته که نه در عزا و عروسی بلکه هر روز در سر سفره ما انسانهای حریص خورده می شود. اگرچه همه اعتراف می کنیم که از طعم مرغ متنفر شده ایم، ولی می خوریم و خسته می شویم از مرغ خوردن و باز هم می خوریم که چاره ای جز خوردن مرغ نداریم چراکه بانوان کارمند و صنعتگر و معدنچی و … امروز که وقت آشپزی ندارند ساده ترین گزینه را پختن مرغ می دانند. شاید جناب مرغ علیه السلام خلق شد برای چنین روزی تا بانوان قهرمان را از بند ریحانگی برهاند. که فرمود: فَإِنَّ الْمَرْأَةَ رَیْحَانَةٌ، لَیْسَتْ بِقَهْرَمَانَة ( نامه 31 –نهج البلاغه ) دیگر بوئیدن خیار برای صداع حارّ بی اثر است چرا که به دلیل خاصیت ضد باکتری و ضد آلرژی و دیگر اضداد ضارّه بذر اصلاح شده خیار گزینه بو از آن حذف شد .دیگر سیب رابرای تفریح و تقویت قوا و ارواح مجرب ندانیدکه دیگر از آن عطر مفرح سیب ، بوی روغنی به جا مانده است که برای ماندگاری بیشتر سیب روی آن واکس نموده اند. دیگر آن طعم شیرین و عطر مفرح سیبی سرخ که در سفره هفت سین اتاقی کوچک به یاد داشتید به مدد پیشرفت علم به خاطره ها پیوست. جناب شیخ الرئیس بوعلی (ره) در کتاب قانون در مورد نوعی گلابی که درشهر خودشان یعنی بخارا و توابع آن حاصل می گشت وصفی می نماید که امروزه آن را در افسانه های کودکانه می بایست جست. وصفی بدین شرح که : «در بخارا نوعی از گلابی می باشد که آن را شاه امرود گویند. بزرگ حجم است و در نهایت کرویت. پوست آن نازک است وخوش رنگ. گویا که شفاف است مانند بلور. گویا که شیره شکری است که بسته شده باشد به سبب جمود و نه غلظت جوهر مانند یخ. بسیارخوش بو است و هرگاه از درخت به زمین بیفتد مضمحل و از هم پاشیده می شود به سبب اینکه می گدازد و آب می شود و در این صنف از اصناف گلابی هیچ ضرری نیست ( ادویه قلبی. حکیم محمد باقر موسوی . ص 368 . با اندکی تغییر ).» و کلام آخر اینکه چرا محصولی را که خداوند ابر و ماه خورشید را به کار می گیرد تا آن را به دست من انسان برساند ناگهان با نزول آفتی از میان می برد؟ چرا به دنبال یافتن علت آفت زدگی، در صدد کشتن آفت ها در حوزه وسیع بر آمدیم؟ شاید پاسخ این سوال ها را در عدم پرداخت زکات، آبیاری نامشروع و… بیابیم و هزاران شاید ها که بهتر بود به دنبال یافتن آن ها می رفتیم تا اینکه رشته های آفت شناسی و آفت کشی تاسیس کرده و نعمات الهی را با زبان علم به اصطلاح ژنتیک و نانو ضایع می کردیم. هنوز فرصت باقی است … وَ لَأُضِلَّنَّهُمْ وَ لَأُمَنِّيَنَّهُمْ وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُبَتِّكُنَّ آذانَ الْأَنْعامِ وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ وَ مَنْ يَتَّخِذِ الشَّيْطانَ وَلِيًّا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْراناً مُبيناً (جزء ۵ - سوره النساء - آیه 119) يَعِدُهُمْ وَ يُمَنِّيهِمْ وَ ما يَعِدُهُمُ الشَّيْطانُ إِلاَّ غُرُوراً (جزء ۵ - سوره النساء - آیه 120) و آنان را سخت گمراه و دچار آرزوهاى دور و دراز خواهم كرد، و وادارشان می كنم تا گوشهاى دامها را شكاف دهند، ووادارشان می كنم تا آفريده خدا را دگرگون سازند.» ولى هر كس به جاى خدا، شيطان را دوست [خدا] گيرد، قطعاً دستخوش زيان آشكارى شده است. [آرى،] شيطان به آنان وعده می دهد، و ايشان را در آرزوها می افكند، و جز فريب به آنان وعده نمی دهد. منبع:http://andeshgah-teb.blogfa.com/post/20 ***** |
منبع : سایت نگاه احیای سلامت