استدلال کسانی که رشد بدحجابی را ناشی از برخوردهای پلیسی می دانند یک استدلال تجربی است و هیچ مبنای شرعی ندارد .
اما همین استدلال تجربی هم یک اشکال بزرگ دارد و آن اینکه در این نتیجه گیری علت و معلولی تأثیر سایر عوامل اصلا لحاظ نشده است !
به عبارت دیگر می گویند : ما بعد از انقلاب اسلامی حجاب را اجباری و با بدحجاب ها برخورد پلیسی و قضایی کردیم ؛
بعد از سی و شش سال وضع حجاب بدتر شده؛
پس : اقدامات پلیسی سبب رشد بدحجابی شده است !
حال ، اشکال این است که پس تأثیر سایر عوامل چه می شود ؟!!
از جمله مهمترین این عوامل که نقش آن ها قابل اغماض نیست :
یکی تأثیر شگرف تبلیغات « مستمر » ، « گسترده » و « همه جانبۀ » دستگاه تبلیغاتی و رسانه ای و تهاجم فرهنگی دشمنان اسلام و انقلاب اسلامی است .
دیگری سو ء استفاده و موج سواری جریان های سیاسی از احساس ناراحتی جامعه نسبت به زور و اجبار پلیسی در قضیه حجاب است .
توضیح اینکه « طبیعی » است که بخشی از جامعه همواره در مقابل اجبارهای قانونی معمولا احساس ناراحتی و ناخوشایندی دارند و جالب اینکه این مسئله نه مختص حجاب است و نه مختص مردم ایران.
مثلا بسیاری از مردم از مقررات و الزامات راهنمایی رانندگی یا سربازی اجباری، مقررات
مالیاتی و الزامات شهرداری و مانند این ها احساس ناخوشایندی و ناراحتی دارند .
اما این ها طبیعی است . مشکل آن جاست که برخی جریان های سیاسی خائن روی این موج احساسات عمومی سوار شوند و « رأی » جمع کنند !
شاهد این مدعا آن است که همین بازی سیاسی در جریان انتخابات ها از سوی برخی کاندیداها در مورد « خدمت سربازی
اجباری » هم مطرح می شد !
با این حساب آیا اشکال در کار پلیس است یا از آن جریان های سیاسی فرصت طلب ؟
آیا جلوی اقدامات معمول پلیس را باید گرفت یا جلوی سودجویی جریان های سیاسی مذکور .
و سخن پایانی این که :
« اگر کار فرهنگی از کار پلیسی عقب افتاده ، کار فرهنگی را جلو بیاورید نه اینکه کار پلیسی را عقب بکشانید ! »
منبع : افسران جوان جنگ نرم