« مرغ باغ ملکوت »
03 خرداد 1394
فاو گفتم ارغوان آتش گرفت
تپه هاي دهلران آتش گرفت
فاو گفتم انتظاري ناتمام . . .
شوش , ميمك , موسيان آتش گرفت
فكه گفتم ارغنون آتش گرفت
مرز درياي جنون آتش گرفت
فكه گفتم جانمازم سرخ شد
انتهاي شط خون آتش گرفت
عشق گفتم قافيه آتش گرفت
از قضا دهلاويه آتش گرفت
عشق گفتم رمز هفتاد و دو تن
شه پري در ثانيه آتش گرفت
كرخه گفتم عاشقي آتش گرفت
چلچراغ لايقي آتش گرفت
كرخه گفتم معبري جنس بلور
در مسيرش قايقي آتش گرفت
هور گفتم كربلا آتش گرفت
پرچم سرخ اِلا آتش گرفت
هور گفتم ناله اي زد آسمان
در دلش هول و ولا آتش گرفت
العطش گفتم زبان آتش گرفت
در درونم استخوان آتش گرفت
العطش گفتم دلم پرواز كرد
از ازل اين شعله دان آتش گرفت !
صبا ملكوتي