« مرغ باغ ملکوت »
10 اردیبهشت 1394
لباس سنتي نماد برتر حجاب ايراني
لباس همانند زبان، آداب و رسوم همواره به عنوان نماد فرهنگ و اصالت مردم و اقوام يک کشور بوده و هست، از اين رو لباس سنتي را مي توان به عنوان مظهر يک حجاب اصيل شناخت
لیلا مدرسی : قرن ها از روزگاري که بشر لباس را فقط به عنوان وسيله اي براي پوشش و حفاظت خود در مقابل سرما و عوامل طبيعي به کار مي برد مي گذرد.
اما دير زماني بيشتر از اين موضوع که اين عنصر به يکي از تاثيرگذارترين شاخصه هاي فرهنگي، اجتماعي و حتي سياسي تبديل شده، سپري نشده است.
وقتي ” گاندي ” درهند با حربه فرهنگي و اقتصادي با لباس سنتي و پارچه ملي به نبرد با استعمار انگلستان شتافت و در اين کار چنان توفيقي يافت که تصوير چرخ ريسندگي، نماد ملي و آرم پرچم هندوستان شد، غرب دريافت که اين شي به ظاهر ساده با داشتن پشتوانه فرهنگي، مي تواند داراي چه تاثيري باشد.
چنين بود که مغرب زمين دانست براي چيرگي فرهنگي بر مشرق، قبل از ترويج زبان، موسيقي و يا هر مولفه فرهنگي ديگر که در قرون 18 و 19 قابل اشاعه بود، بايد بر روي مظاهر فرهنگي از جمله لباس سنتي مردمان ممالک در حال توسعه کار کرد.
لباس، برخلاف بسياري ديگر ازموارد فرهنگي که به آن به چشم تفنن نگريسته مي شود جزيي از ضروريات حيات بشري شمرده مي شود و غني و فقير، به لحاظ حيا و الزام اجتماعي، مجبور به استفاده از آن هستند.
از سويي،هيچ چيز به اندازه لباس نمي توانست در آن واحد، تمام انگيزه هاي استعمارنوين از جمله ترويج بي بندوباري اشاعه آيين ها و انگاره هاي غرب را براي رسيدن به جهاني شدن، تبليغ براي کالاهاي غربي و دهها هدف ديگر را تامين کند.
از اين رو، دولتمردان و صاحبان انديشه سلطه با برنامه ريزي ظريف تهاجم به پوشش ملي ملت هاي تحت سلطه، بطور جدي در دستور کاري آنان قرارگرفت.
جمهوري اسلامي ايران نيز در زمره کشورهايي که برنامه اصلي استعمارگران براي مسخ فرهنگي پوشش آنها کار مي کرد، محوريت يافت.
يافتن پاسخ براي چرايي اين موضوع، چندان سخت نيست. ايرانيان بيش از ديگر اقوام حجاب و پوشش ملي خود را پاس داشته و به آن پايبند بودند.
از سويي چون حجاب براي پارسيان از دو جنبه ملي و ديني داراي اهميت و حتي به عنوان اصلي ترين جلوه دينداري مطرح بوده است و در نتيجه تهاجم به آن، يک تير با صدنشان محسوب مي شد.
با اين مقدمه نه چندان کوتاه به 19 تير ماه سال 1383 باز مي گرديم، جايي که رهبر معظم انقلاب در سخناني از مدگرايي افراطي در جامعه و تقليد از مدل هاي غربي به شدت انتقاد و پيشنهاد کرد که با ارايه الگوهاي بومي ايراني، ” لباس ملي ايرانيان” طراحي شود.
برخورد با موضوع حجاب در کشورمان، با چنان دگرگوني و تنوعي روبه رو بوده که ابعاد آن براي بررسي نيازمند رويکردي تاريخي - سياسي است.
ريشه حجاب تنها مربوط به اسلام نيست بلکه فلسفه حجاب را بايد در ريشه هاي عميق تاريخ دهها هزار ساله ايراني جستجو کرد.
وقتي از لباس ملي سخن به ميان مي آيد، عدم توجه به تعريفي جامع و مانع از آن، مي تواند بحث را به انحراف بکشاند.
واژه لباس ملي از ديدگاه تاريخي، ارزشمند و قابل تطبيق با دست آوردهاي ديرين شناسانه است، زيرا ايرانيان به واقع درست در زماني که در تمدن اروپا برهنگي يک ارزش بود و از اين رو هم مجسمه هاي خدايان ايشان عمدتاً برهنه يا نيمه لخت بوده است، داراي فرهنگ پوشش کامل و متناسب با درجه و طبقه بوده اند.
آثار باقي مانده بر کتيبه هاي تخت جمشيد، معبد آناهيتا و تصاوير روي فرش پازيريک، به خوبي بر اين مساله صحه مي گذارد.
آن گاه که مي گوييم لباس ملي، ذهن مي تواند تا شناخته شده ترين عناصر تمدني را به عنوان منبع در ذهن و نظر خود درآورد. اما آيا صرف اين که لباس در جامعه ملي ما چنين قدمتي دارد، بايد براي طراحي آن به طور کامل تسليم انگاره هاي پيشين شد؟.
بي ثباتي و ناديده گرفتن هويت سنتي، مهاجرت، رسانه هاي غربي، تغييرسبک زندگي و کم توجهي مسوولان فرهنگي همه و همه عواملي هستند که فرهنگ سنتي ايران زمين به دست فراموشي سپرده شود و ترويج مد و مدگرايي در بين ملت اصيل ايراني به يک فرهنگ امروزي وغربي بدون هويت در نسل جوانان رواج پيدا کند! براستي اين است پوشش يک ملت با پيشينه چندين هزار ساله؟.
اين مساله وقتي بيشتر نمود مي يابد که شاهديم در بسياري از کشورهاي جهان نمايشگاه لباس سنتي اقوام مختلف ايران زمين به نمايش گذاشته مي شود و با توجه و تحسين بازديد کنندگان روبرو مي شود .
کشور ما ايران از لحاظ دستاوردهاي مادي و معنوي بسيارغني است. اين دستاوردها که درمجموع فرهنگ و تمدن يک جامعه ناميده مي شوند از دوران ما قبل تاريخ و زمان تمدن بين النهرين مطرح بوده است.
وجود اقوام مختلف با پوشش، سنتها، آداب و رسوم خاص در جاي جاي کشورمان نمايانگر فرهنگ هر منطقه با در نظر گرفتن شرايط اقليمي، جغرافيايي و نيز اعتقادات و علايق و شيوه زندگي است.
تمامي اين اقوام داراي فرهنگي غني منبعث از گرايش هاي مذهبي، سنتها و شرايط زندگي هستند و ازاين روست که ايران از کشورهاي مطرح در زمينه فرهنگ ، هنر و فلسفه محسوب مي شود.
لباس ملي از خرده فرهنگهايي است که در مجامع بينالمللي، نمادي از فرهنگ و يکي از شاخص هاي تمدن آن کشور محسوب ميشود. ويژگي بارزي که از زمانهاي بسيار قديم در نوع لباسهاي زنان سرزمين ما وجود داشته توجه به پوشش کامل اندام است.
در هر دورهاي طراحان لباس علاوه بر اينکه به عوامل اقليم، آداب و رسوم و رنگها توجه ميکردند، حجاب را هم از نظر دور نمي داشتند.
“رضا محمدي” کارشناس جامعه شناسي مي گويد : لباس، معرف شخصيت اقوام و فرهنگ و تاريخ هر کشور است و نقش مهمي در شخصيتسازي انسانها دارد.شغل ومقام افراد را با توجه به لباس افراد مي توان تشخيص داد و به اين امر مهم بايد توجه خاصي شود.
به گفته اين کارشناس، اقوام ايراني از هزاران سال پيش، جزو نخستين تمدنها در دنيا بودهاند که به لباس و تنپوش اهميت داده و براي هر طبقه از جامعه و اقوام لباس خاصي طراحي کردهاند.
او با بيان اينکه متاسفانه هجوم فرهنگ بيگانگان در لباس که معرف هويت و قدمت کشورمان بوده، تغيير ايجاد کرده است، اظهار کرد: مقاومت کمي در برابر اين مساله ازسوي مسوولان درگذشته و حال صورت گرفته است و تنوع سليقه، زيبايي و تزييناتي که در طول تاريخ در تهيه و دوخت لباس به کار ميرفته است، از ميان رفته و جاي خود را به طرحهاي مبتذل و مخرب داده است.
در ميان نوع لباس اقوام مختلف ايران ، قوم کرد نيز داراي پوشش مخصوص به خود بوده و درهرجاي دنيا با نام ” کردي ” شناخته شده است. طراحي لباس کردي به گونه اي است که تمامي خصوصيات شخصيتي زن و مرد در آن جلوه اي آشکار دارد.
لباس کردي از نظر زيبايي شناختي يکي از مطرح ترين لباسهاي ايران بوده به گونه اي که اين مطلب در نوشته سياحان در قالب سفرنامه هاي برجاي مانده ديده مي شود .
اين لباس تاکنون در چندين جشنواره بين المللي مقام اول را از لحاظ تنوع و زيبايي کسب نموده وعنوان با حجاب ترين و پر فروشترين لباس سنتي را کسب کرده است.
امروزه لباس کُردي با انواع گوناگون و تنوع درنزد مردان و زنان و نوع تزيين آن با زردوزي، قلابدوزي و پولکدوزي و يا کلاه زنان کرد مزين با پولکهاي الوان و سکههاي قديمي و در برخي موارد اشرفي طلا و سکههاي نقره دوران قاجار و معاصر رواج دارد.
کلاه موسوم به ” کلا و پولک” و کلا و ليره، يا سربندهاي پارچهاي نخي و ابريشمي (کلاغي) همگي ريشه در مسايل فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي دارند وازنقطه نظرتحول منزلت اجتماعي معرف موقعيت مشخصي در جامعه هستند.
لباس کردي همانند زبان اين اقليم داراي تنوع خاص در مناطق مختلف کردنشين است که نمونه زير از مناطق شمالغرب ايران يا همان منطقه مکريان است.
اين پوشاک شامل کفش، کلاه، سربند، شال، شال کمر، ردا، بالاپوش، جليقه، لچک، زيور آلات و جواهرات و سايرمتعلقات است که درجاي خود در ارتباط با هر قومي بررسي مي شود.
لباس مردان کرد
………………
” که وا پاتول” که به جاي کت و شلوار معمولي کاربرد دارد ولي شکل و دوخت آن متفاوت با کت و شلوار مورد استفاده کنوني است.
” پشتيند” شال کمري که دور کمر مي بندند که مردان کرد از دير باز براي جلوگيري از سرما در ناحيه کمر مي بندند که هم مدل لباس را تکميل مي کند و زيبايي خاصي به آن مي بخشد و هم از لحاظ طبي داراي مزايايي بهداشتي خاص است.
” پچ ” پارچه اي است سه متري و اغلب گلدار که تارهايي از آن جدا مي کنند و طوري که تارهاي آن در طرفين صورت آويزان گردد به دور سر مي پيچند و روي کلاه عارقچين مي بندند. عارقچين را از نخ و مخصوصا ازنخ هاي قرقره اي با ميل قلاب مي بافند. پيچ فقط مخصوص کردها نبوده و در اکثر مناطق خاورميانه مردها پيچ مي بندند، براي نمونه در هندوستان، پاکستان، افغانستان، کشورهاي عربي حوزه خليج فارس ، اما ناگفته نماند که پيج هرقوم مختص به همان قوم است.
” کراس” _ کراس همان پيراهن است با اين تفاوت که اولا يقه ندارد و بعلاوه به انتهاي آستينها نيز دنباله اي به نام سوراني مي دوزند که آن را درحالت عادي روي آستين “که وا “مي بندند ودرمواقع اضطراري و مخصوصا در مواقع جنگ دو سر سوراني بهم گره زده و به گردن مي آويزانند و نيزهمين سورانيها باعث تسهيل در بالا زدن آستينها در مواقع شستن دست و صورت مي شود.
” کلاش ” کفش مردانه بافته شده از نخ است و نکته جالب در اين کفشها آن است که راست و چپ ندارد و مناسب براي فصل تابستان است.
لباس زنان کرد
……………………
” که وا ” که همانند کت مردانه کُردي است با اين تفاوت که اولا پارچه آن را رنگين انتخاب مي کنند و ثانياً خيلي کوتاه تر مي دوزند.
” کراس ” يا پيراهن زنانه کُرد داراي دوختي ساده با نيم تنه اي بلند و دامني گشاده و دراز است.بطوري که دامن پيراهن روي پاي آنها قرار مي گيرد و معمولاً آن را از پارچه هاي بسيار زيبا، نفيس و با کارهاي سنتي پولک دوزي و منجوق دوزي و مليله دووزي و سرمه دوزي که ظرافت و خاصي به آن مي دهد تهيه مي کنند.
شلوار کردي و کلاه نيز درمردان و زنان مشترک است.
” پشت تند” که عين همان پشتند مردانه است ولي زنها اغلب از نوع رنگارنگ آن استفاده مي کنند.
” شال ” دستمال يا شال که زنان کرد بر روي شانه هاي خود مي اندازند که هم تکميل کننده لباس کردي و هم ظرافت خاصي به آن مي بخشد.
” روسري” روسري زنان کُرد پارچه اي است سه گوش که تارهايي در اطراف آن ايجاد مي کنند و بدين وسيله بر زيبايي آن مي افزايند،اغلب پولکهايي نيز با آن تارها مي دوزند تا زيبايي آن را چند برابر کنند.
آنچه امروز بيش از هر چيز ضروري به نظر مي رسد ” تبين فلسفه حجاب و عفاف “ به عنوان يک ارزش ملي و ديني از سوي متوليان است چرا که اگر به اين مقوله توجه ويژه صورت نگيرد روزي تبعات اجتماعي ناشي از بي عفتي پايه هاي اجتماع را سست و متزلزل مي کند و شايد آن روز براي چاره انديشي دير شده باشد !
اما دير زماني بيشتر از اين موضوع که اين عنصر به يکي از تاثيرگذارترين شاخصه هاي فرهنگي، اجتماعي و حتي سياسي تبديل شده، سپري نشده است.
وقتي ” گاندي ” درهند با حربه فرهنگي و اقتصادي با لباس سنتي و پارچه ملي به نبرد با استعمار انگلستان شتافت و در اين کار چنان توفيقي يافت که تصوير چرخ ريسندگي، نماد ملي و آرم پرچم هندوستان شد، غرب دريافت که اين شي به ظاهر ساده با داشتن پشتوانه فرهنگي، مي تواند داراي چه تاثيري باشد.
چنين بود که مغرب زمين دانست براي چيرگي فرهنگي بر مشرق، قبل از ترويج زبان، موسيقي و يا هر مولفه فرهنگي ديگر که در قرون 18 و 19 قابل اشاعه بود، بايد بر روي مظاهر فرهنگي از جمله لباس سنتي مردمان ممالک در حال توسعه کار کرد.
لباس، برخلاف بسياري ديگر ازموارد فرهنگي که به آن به چشم تفنن نگريسته مي شود جزيي از ضروريات حيات بشري شمرده مي شود و غني و فقير، به لحاظ حيا و الزام اجتماعي، مجبور به استفاده از آن هستند.
از سويي،هيچ چيز به اندازه لباس نمي توانست در آن واحد، تمام انگيزه هاي استعمارنوين از جمله ترويج بي بندوباري اشاعه آيين ها و انگاره هاي غرب را براي رسيدن به جهاني شدن، تبليغ براي کالاهاي غربي و دهها هدف ديگر را تامين کند.
از اين رو، دولتمردان و صاحبان انديشه سلطه با برنامه ريزي ظريف تهاجم به پوشش ملي ملت هاي تحت سلطه، بطور جدي در دستور کاري آنان قرارگرفت.
جمهوري اسلامي ايران نيز در زمره کشورهايي که برنامه اصلي استعمارگران براي مسخ فرهنگي پوشش آنها کار مي کرد، محوريت يافت.
يافتن پاسخ براي چرايي اين موضوع، چندان سخت نيست. ايرانيان بيش از ديگر اقوام حجاب و پوشش ملي خود را پاس داشته و به آن پايبند بودند.
از سويي چون حجاب براي پارسيان از دو جنبه ملي و ديني داراي اهميت و حتي به عنوان اصلي ترين جلوه دينداري مطرح بوده است و در نتيجه تهاجم به آن، يک تير با صدنشان محسوب مي شد.
با اين مقدمه نه چندان کوتاه به 19 تير ماه سال 1383 باز مي گرديم، جايي که رهبر معظم انقلاب در سخناني از مدگرايي افراطي در جامعه و تقليد از مدل هاي غربي به شدت انتقاد و پيشنهاد کرد که با ارايه الگوهاي بومي ايراني، ” لباس ملي ايرانيان” طراحي شود.
برخورد با موضوع حجاب در کشورمان، با چنان دگرگوني و تنوعي روبه رو بوده که ابعاد آن براي بررسي نيازمند رويکردي تاريخي - سياسي است.
ريشه حجاب تنها مربوط به اسلام نيست بلکه فلسفه حجاب را بايد در ريشه هاي عميق تاريخ دهها هزار ساله ايراني جستجو کرد.
وقتي از لباس ملي سخن به ميان مي آيد، عدم توجه به تعريفي جامع و مانع از آن، مي تواند بحث را به انحراف بکشاند.
واژه لباس ملي از ديدگاه تاريخي، ارزشمند و قابل تطبيق با دست آوردهاي ديرين شناسانه است، زيرا ايرانيان به واقع درست در زماني که در تمدن اروپا برهنگي يک ارزش بود و از اين رو هم مجسمه هاي خدايان ايشان عمدتاً برهنه يا نيمه لخت بوده است، داراي فرهنگ پوشش کامل و متناسب با درجه و طبقه بوده اند.
آثار باقي مانده بر کتيبه هاي تخت جمشيد، معبد آناهيتا و تصاوير روي فرش پازيريک، به خوبي بر اين مساله صحه مي گذارد.
آن گاه که مي گوييم لباس ملي، ذهن مي تواند تا شناخته شده ترين عناصر تمدني را به عنوان منبع در ذهن و نظر خود درآورد. اما آيا صرف اين که لباس در جامعه ملي ما چنين قدمتي دارد، بايد براي طراحي آن به طور کامل تسليم انگاره هاي پيشين شد؟.
بي ثباتي و ناديده گرفتن هويت سنتي، مهاجرت، رسانه هاي غربي، تغييرسبک زندگي و کم توجهي مسوولان فرهنگي همه و همه عواملي هستند که فرهنگ سنتي ايران زمين به دست فراموشي سپرده شود و ترويج مد و مدگرايي در بين ملت اصيل ايراني به يک فرهنگ امروزي وغربي بدون هويت در نسل جوانان رواج پيدا کند! براستي اين است پوشش يک ملت با پيشينه چندين هزار ساله؟.
اين مساله وقتي بيشتر نمود مي يابد که شاهديم در بسياري از کشورهاي جهان نمايشگاه لباس سنتي اقوام مختلف ايران زمين به نمايش گذاشته مي شود و با توجه و تحسين بازديد کنندگان روبرو مي شود .
کشور ما ايران از لحاظ دستاوردهاي مادي و معنوي بسيارغني است. اين دستاوردها که درمجموع فرهنگ و تمدن يک جامعه ناميده مي شوند از دوران ما قبل تاريخ و زمان تمدن بين النهرين مطرح بوده است.
وجود اقوام مختلف با پوشش، سنتها، آداب و رسوم خاص در جاي جاي کشورمان نمايانگر فرهنگ هر منطقه با در نظر گرفتن شرايط اقليمي، جغرافيايي و نيز اعتقادات و علايق و شيوه زندگي است.
تمامي اين اقوام داراي فرهنگي غني منبعث از گرايش هاي مذهبي، سنتها و شرايط زندگي هستند و ازاين روست که ايران از کشورهاي مطرح در زمينه فرهنگ ، هنر و فلسفه محسوب مي شود.
لباس ملي از خرده فرهنگهايي است که در مجامع بينالمللي، نمادي از فرهنگ و يکي از شاخص هاي تمدن آن کشور محسوب ميشود. ويژگي بارزي که از زمانهاي بسيار قديم در نوع لباسهاي زنان سرزمين ما وجود داشته توجه به پوشش کامل اندام است.
در هر دورهاي طراحان لباس علاوه بر اينکه به عوامل اقليم، آداب و رسوم و رنگها توجه ميکردند، حجاب را هم از نظر دور نمي داشتند.
“رضا محمدي” کارشناس جامعه شناسي مي گويد : لباس، معرف شخصيت اقوام و فرهنگ و تاريخ هر کشور است و نقش مهمي در شخصيتسازي انسانها دارد.شغل ومقام افراد را با توجه به لباس افراد مي توان تشخيص داد و به اين امر مهم بايد توجه خاصي شود.
به گفته اين کارشناس، اقوام ايراني از هزاران سال پيش، جزو نخستين تمدنها در دنيا بودهاند که به لباس و تنپوش اهميت داده و براي هر طبقه از جامعه و اقوام لباس خاصي طراحي کردهاند.
او با بيان اينکه متاسفانه هجوم فرهنگ بيگانگان در لباس که معرف هويت و قدمت کشورمان بوده، تغيير ايجاد کرده است، اظهار کرد: مقاومت کمي در برابر اين مساله ازسوي مسوولان درگذشته و حال صورت گرفته است و تنوع سليقه، زيبايي و تزييناتي که در طول تاريخ در تهيه و دوخت لباس به کار ميرفته است، از ميان رفته و جاي خود را به طرحهاي مبتذل و مخرب داده است.
در ميان نوع لباس اقوام مختلف ايران ، قوم کرد نيز داراي پوشش مخصوص به خود بوده و درهرجاي دنيا با نام ” کردي ” شناخته شده است. طراحي لباس کردي به گونه اي است که تمامي خصوصيات شخصيتي زن و مرد در آن جلوه اي آشکار دارد.
لباس کردي از نظر زيبايي شناختي يکي از مطرح ترين لباسهاي ايران بوده به گونه اي که اين مطلب در نوشته سياحان در قالب سفرنامه هاي برجاي مانده ديده مي شود .
اين لباس تاکنون در چندين جشنواره بين المللي مقام اول را از لحاظ تنوع و زيبايي کسب نموده وعنوان با حجاب ترين و پر فروشترين لباس سنتي را کسب کرده است.
امروزه لباس کُردي با انواع گوناگون و تنوع درنزد مردان و زنان و نوع تزيين آن با زردوزي، قلابدوزي و پولکدوزي و يا کلاه زنان کرد مزين با پولکهاي الوان و سکههاي قديمي و در برخي موارد اشرفي طلا و سکههاي نقره دوران قاجار و معاصر رواج دارد.
کلاه موسوم به ” کلا و پولک” و کلا و ليره، يا سربندهاي پارچهاي نخي و ابريشمي (کلاغي) همگي ريشه در مسايل فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي دارند وازنقطه نظرتحول منزلت اجتماعي معرف موقعيت مشخصي در جامعه هستند.
لباس کردي همانند زبان اين اقليم داراي تنوع خاص در مناطق مختلف کردنشين است که نمونه زير از مناطق شمالغرب ايران يا همان منطقه مکريان است.
اين پوشاک شامل کفش، کلاه، سربند، شال، شال کمر، ردا، بالاپوش، جليقه، لچک، زيور آلات و جواهرات و سايرمتعلقات است که درجاي خود در ارتباط با هر قومي بررسي مي شود.
لباس مردان کرد
………………
” که وا پاتول” که به جاي کت و شلوار معمولي کاربرد دارد ولي شکل و دوخت آن متفاوت با کت و شلوار مورد استفاده کنوني است.
” پشتيند” شال کمري که دور کمر مي بندند که مردان کرد از دير باز براي جلوگيري از سرما در ناحيه کمر مي بندند که هم مدل لباس را تکميل مي کند و زيبايي خاصي به آن مي بخشد و هم از لحاظ طبي داراي مزايايي بهداشتي خاص است.
” پچ ” پارچه اي است سه متري و اغلب گلدار که تارهايي از آن جدا مي کنند و طوري که تارهاي آن در طرفين صورت آويزان گردد به دور سر مي پيچند و روي کلاه عارقچين مي بندند. عارقچين را از نخ و مخصوصا ازنخ هاي قرقره اي با ميل قلاب مي بافند. پيچ فقط مخصوص کردها نبوده و در اکثر مناطق خاورميانه مردها پيچ مي بندند، براي نمونه در هندوستان، پاکستان، افغانستان، کشورهاي عربي حوزه خليج فارس ، اما ناگفته نماند که پيج هرقوم مختص به همان قوم است.
” کراس” _ کراس همان پيراهن است با اين تفاوت که اولا يقه ندارد و بعلاوه به انتهاي آستينها نيز دنباله اي به نام سوراني مي دوزند که آن را درحالت عادي روي آستين “که وا “مي بندند ودرمواقع اضطراري و مخصوصا در مواقع جنگ دو سر سوراني بهم گره زده و به گردن مي آويزانند و نيزهمين سورانيها باعث تسهيل در بالا زدن آستينها در مواقع شستن دست و صورت مي شود.
” کلاش ” کفش مردانه بافته شده از نخ است و نکته جالب در اين کفشها آن است که راست و چپ ندارد و مناسب براي فصل تابستان است.
لباس زنان کرد
……………………
” که وا ” که همانند کت مردانه کُردي است با اين تفاوت که اولا پارچه آن را رنگين انتخاب مي کنند و ثانياً خيلي کوتاه تر مي دوزند.
” کراس ” يا پيراهن زنانه کُرد داراي دوختي ساده با نيم تنه اي بلند و دامني گشاده و دراز است.بطوري که دامن پيراهن روي پاي آنها قرار مي گيرد و معمولاً آن را از پارچه هاي بسيار زيبا، نفيس و با کارهاي سنتي پولک دوزي و منجوق دوزي و مليله دووزي و سرمه دوزي که ظرافت و خاصي به آن مي دهد تهيه مي کنند.
شلوار کردي و کلاه نيز درمردان و زنان مشترک است.
” پشت تند” که عين همان پشتند مردانه است ولي زنها اغلب از نوع رنگارنگ آن استفاده مي کنند.
” شال ” دستمال يا شال که زنان کرد بر روي شانه هاي خود مي اندازند که هم تکميل کننده لباس کردي و هم ظرافت خاصي به آن مي بخشد.
” روسري” روسري زنان کُرد پارچه اي است سه گوش که تارهايي در اطراف آن ايجاد مي کنند و بدين وسيله بر زيبايي آن مي افزايند،اغلب پولکهايي نيز با آن تارها مي دوزند تا زيبايي آن را چند برابر کنند.
آنچه امروز بيش از هر چيز ضروري به نظر مي رسد ” تبين فلسفه حجاب و عفاف “ به عنوان يک ارزش ملي و ديني از سوي متوليان است چرا که اگر به اين مقوله توجه ويژه صورت نگيرد روزي تبعات اجتماعي ناشي از بي عفتي پايه هاي اجتماع را سست و متزلزل مي کند و شايد آن روز براي چاره انديشي دير شده باشد !
نويسنده : محمد ادیب
منبع : اديب نيوز