« مرغ باغ ملکوت »
از خاك وطن . . .
يتزود المسافر من تربة بلده و طينة التى ربى عليها و كل ما ورد الى منزل طرح منها في اناء الذى يشرب منه الماء الى …
لازم است كه مسافر مقدارى از خاك شهر خود و سرزمينى كه در آن تربيت يافته بردارد و به هر شهرى كه وارد مى شود خاك را در ظرف آب آشاميدنى خود بريزد و خوب آن را به هم آميخته ، محلول را به كنارى بگذارد تا گل آن كاملا رسوب كند و آب صاف را بياشامد .
آب ها مواد اختلاطى خود را از محل جريان و منبع خود مي گيرند و چون خاك ها از نظر املاح و فلزات مختلف اند آب ها نيز يكسان نيستند شخص ، اهل هر آب و خاكى كه بوده باشد و در آن تربيت يافته باشد مزاجش به اقتضاى آنجا است مسافرت ، شخص را به ترك عادت و خلاف طبيعت وادار مي كند .
براى آنكه از خطر ترك عادت مصون باشد ، بهترين [راه] دستور فوق است زيرا در اين صورت يك مرتبه مخالفت با عادت نشده و يك مرتبه وارد آب و هواى مخالف نگشته بلكه برزخى براى خود انتخاب نموده است .
ريختن خاك در آب آشاميدنى به طريق مذكور در صورت سلامت آب ، يك نوع واكسن طبيعى است و در صورت آلودگى آن ، يك طريق ضد عفونى ساده و بى ضرر است . در اين مورد نيز محمد بن زكرياى رازى و جمعى از قدما موافق اند و ابن زكريا در كتاب اطعمه و اشربه خود تصريح مي كند كه لازم است مسافر كمى از خاك وطن خود را در آب آشاميدنى خود بريزد و پس از صاف شدن بياشامد .
طب الرضا عليه السلام / ترجمه امير صادقى ، ص : 276 و 287 .