اقدام برای ترویج حجاب ، منهای شعار
این روزها بلاشک “بدحجابی” و در برخی موارد “بی حجابی” را باید یکی از اصلی ترین معضلات اجتماعی جامعه ایران برشمرد. معضلی که ریشه عمیقی داشته و طی سال های گذشته و دقیقا در روزگاری که دستگاه های ذیربط در خواب غفلت فرو رفته بودند، بنیان اعتقادی جامعه جوان (چه دختر و چه پسر) نسبت به موضوع حجاب سست و سستتر شد تا رسیدیم به امروزی که نه تنها امر به معروف و نهی از منکر فایده چندانی ندارد بلکه باید مراقب باشی که در کوچه پس کوچه های شهر، جواب نهی از منکرت را با چاقو و قمه و مشت و لگد ندهند!
در نوشتار قبلی به اصلی ترین ریشه های معضل بدحجابی در جامعه اشاره کردیم و در این یادداشت به دنبال بررسی چگونگی بهبود شرایط فعلی و نیل به نقطه مطلوب در موضوع حجاب هستیم.
طی سال های اخیر هرجا که به چرایی بدحجابی و راه های مقابله با آن و ترویج حجاب می رسیم، یکسری “شعار” پشت هم ردیف می شوند و “فرهنگ سازی” پشت “فرهنگ سازی"!
اینکه برای ترویج حجاب باید “امر و به معروف و نهی از منکر احیا شود” یا “دستگاه های مسئول و ذیربط وارد گورد شوند” یا اینکه “نظام اسلامی باید به نقش تعیین کننده خود در این حوزه جامه عمل بپوشاند” یا “افزایش فعالیت های علمی و فرهنگی و … در موضوع حجاب” و … هزاران مورد دیگر، سالهاست که در حد همین شعارهای زیبا و مقاله پسند خلاصه شده و بس!
شعارهایی که هیچ گاه به ورطه عمل نرسیده و مسئولان را پشت سر خود پنهان کرده است.
در این مقال گوتاه می خواهیم، به موارد عملیاتی تر اشاره کنیم و بگوییم برای ترویج حجاب و مقابله با بدحجابی چه گام های اساسی باید برداشته شود.
نقش تعیین کننده مدارس و آموزش و پرورش در ترویج حجاب
از دیرباز “مدرسه” به عنوان خانه دوم دانش آموز شناخته می شد. خانه ای که یک سوم ساعات عمر یک نوجوان را احاطه می کرد و بر این اساس تعالیم رشد یافته در این ساعات به یکی از اصلی ترین و حیاتی ترین شریان های زندگی جامعه جوان و نوجوان تبدیل می گردد.
در حجاب هم از این قاعده مستثنی نیست و اتفاقا شاکله ذهنی دختر نوجوان و پیش از سنین بلوغ در دوران دبستان شکل می گیرد.
دختر نوجوانی که در دوران دبستان با معلمانی بدحجاب روبرو می شود هیچ گاه نمی تواند فلسفه حجاب را درک کند!
یا وقتی به جشن تکلیف صرفا به عنوان یک جشن ساده مثل جشن تولد همراه با “بزن و برقص” نگاه شود هیچ گاه تفکیکی بین قبل و بعد از سن تکلیف برای دختر نوجوان پدید نخواهد آمد.
قطعا در جامعه به موارد این چنینی زیاد برخورد کرده ایم: مادر محجبه و دختر بدحجاب یا بی حجاب!
ریشه این اتفاق را می توان در مراکز آموزشی دنبال کرد. وقتی نوجوان و جوان به دوگانگی می رسند و جذابیت های گناه آنها را مجذوب می کند. وقتی مادر محجبه است اما دختر با دوستانی بدحجاب مراوده و ارتباط دارد و از سوی دیگر مادر هیچ گاه نمی تواند دلیل موجهی برای فلسفه باحجابی خود برای دختر ذکر کند، طبیعی است که شاهد چنین پدیده ای باشیم!
در این راستا دو وظیفه متوجه دو نهاد اصلی است؛ اول آموزش و پرورش و مدرسه و دوم خانواده. البته شاید وظیفه خانواده پر رنگ تر از مدرسه باشد. چراکه صرف کم کاری مدرسه و نهادهای حکومتی وظیفه از دوش خانواده و والدین برداشته نمی شود و چه بسا انتخاب و گزینش مدرسه همسو با اعتقادات خانواده یکی از اصلی ترین وظایف والدین در این راستاست.
به عبارت دیگر خانواده موظف است فضایی همسو با فضای درون خانه برای “خانه دوم” فرزند مهیا کند. فضایی که در آن محجبه بودن ننگ نباشد و دختر نوجوان از حجابی که انتخاب کرده خجالت زده نشود.
مهیا کردن این فضا بی شک بر دوش خانواده است که پدر آن غیرت دارد و مادرش هم خوب می داند که چرا محجبه است!
بازخوانی غیرت مردانگی !
در این مرحله به ذکر یک جمله اکتفا می کنیم و آن اینکه بهتر است مردانی که زنان خود را به مانند بوم نقاشی به خیابان های شهر یا میهمانی های مختلط می برند فقط دقایقی با ود خلوت و به اصل خود رجوع کنند؛ آیا از اینکه مردان دیگر از زیبایی های همسر اون لذت می برند، خوشحال می شود؟! قطعا ذات هیچ مردی با این اصل کنار نخواهد آمد؛ مگر اینکه بده بستانی در این هوسرانی براه باشد!
تبیین فلسفه حجاب برای دختر نوجوان در خانه
یکی از اصلی ترین وظایف نهاد خانواده برای موضوع حجاب، تبیین فلسفه حجاب برای فرزندان است. به عبارت دیگر همه سوالات جوان و نوجوان در موضوع حجاب بایستی در خانه پاسخ داده شود وگرنه قطعا جامعه نه تنها به این سوالات پاسخ نمی دهد بلکه علامت های سوال فراوان دیگری را نیز در ذهن کودک پدید می آورد و یک نوجوان با “شهوت دیده شدن” می ماند و ذهنی پر از سوال بی جواب و جامعه ای گرگ صفت که برای زیبایی های جسمی و روحی او نقشه های پیچیده ای کشیده است.
رسانه ، رسانه و بازهم رسانه !
سال هاست که فریاد جامعه دغدغه مند در حوزه حجاب در حوزه رسانه ره به جایی نبرده است. سالهاست که فریاد سر داده می شود که چرا باید زن متمول و ثروتمند در سریال های ایرانی مانتویی و بعضا بدحجاب باشد اما زنان فقط و بدبخت و بیچاره چادری و محجبه؟!
چه تفکری پست این تصمیمات نهفته است که می خواهد به جامعه اینگونه القا کند که “چادر یعنی بدبختی، فقر، بیچارگی، تهیدستی، ذلیل بودن و خوار بودن"!
وقتی پای صبحت صاحبنظران و کارشناسان مذهبی بنشینی موارد زیادی برای نقش رسانه در ترویج حجاب به صف می شوند اما تا زمانیکه این موضوع برای جامعه جوان و نوجوان حل نشود که “چادری بودن با بدبخت بودن برابر نیست” هزاران میتینگ و برنامه تلویزیونی و سخنرانی و … برای تشویق نوجوان و جوان به حجاب بی فایده است!
نا امیدی از نهادهای حکومتی ؟!
بحث بر سر وظایف نهادهای حکومتی به اندازه کافی رانده شده است و اگر قرار باشد وظایف نهادهای ذیربط در حوزه حجاب لیست شود، می توان ساعت ها حرف زد و مقاله نوشت اما به نظر می رسد در روزگاری که نگه داشتن دین، به نگه داشتن آتش بر کفِ دست تعبیر و تشبیه شده است، خانواده اصلی ترین نهادی است که باید مراقب مسیری باشد که فرزندش در آن گام می گذارد.
بی شک اگر خانواده در قدم به قدم گلوگاه های جامعه فرزند خود را همراهی کند، مدد الهی نیز همراه خواهد شد و در این وانفسای خطرناک، نسل جوان از پلیدیهایی که بی حجابی و بدحجابی پدید می آورد در امان خواهند بود ؛
ان شاء الله !
http://tanineyas.ir/content/35655