16 شهریور 1394
45 - كَلِمَةُ الحِكمَةِ ، ضالََّةُ كُلِّ حَكِيمٍ .
كلمه حكمت گمشده هر حكيمى بود.
دُرّ حكمت ، كه جوهر نيكو است گمشدۀ هر حكيم و دانا ، اوست .
يعنى هر كه دانا و حكيم بود ، پيوسته طلبكار كلمه حكمت بود .… بیشتر »
2 نظر
16 شهریور 1394
44 - ألشََّبابُ ، شُعبَةٌ مِنَ الجُنونِ .
جوانى شاخي1 است از ديوانگى .
چون جواني است از جنون ، يك شاخ هست با هر كسى ، جوان گستاخ
يعنى هر كه جوان باشد ، در وى سبكى بود .
و بى صبر و شتاب زده بود .
اگر… بیشتر »
16 شهریور 1394
43 - ألبِرُّ حُسنُ الخُلقِ .
نیکويى ، بر خوى نيكو است .
هست نيكى ، دليل خُلق نكو با همه خَلق باش ، نيكو خو
يعنى هر كه را خيرى و نيكى افتد ، چون خوى [ وی ] نيكو بود ؛
به نزديك خداى تعالى سخت پسنديده… بیشتر »
16 شهریور 1394
42 - ألرِّفقُ رَأسُ الحِكمَةِ .
مدارا كردن سَر حكمت است .
سر هر حكمتى به ليل و نهار رِفق و آهستگى بود در كار
يعنى بزرگترين حكمتى آن است
كه در كارها مدارا كند
و ساكن بود و مدارا در كار دارد .
… بیشتر »
16 شهریور 1394
41 - الضّامِِنُ غَريِمٌ .
پايَندان1 ، غرامت كش بود .
يعنى هر كه كسى را ، پايندانى كند ؛
غرامت كشد .
و اگر به دستورىِ وى كند ، رِسَد2 كه از وى طلبد .
ملکوتی : [ و اگر دستوری به او دهد ، چون ضامن شده است ،
به جا است که هرآنچه… بیشتر »