« مرغ باغ ملکوت »
شهید محمد جواد باهنر
برای اولین بار در سال 1327 به علت سخنرانی علیه اسرائیل دستگیر شد و از سال 41 فعالیتهای سیاسی خود را شروع نمود، وی در سال 42 با مؤتلفه اسلامی آشنا شد و مدتی تدریس کتاب انسان و سرنوشت شهید مطهری به رابطین حوزههای مؤتلفه اسلامی را برعهده داشت و بار دیگر در اسفند 1342 دستگیر و زندانی شد و تا سال 50 از سخنرانی منع گردید.
>
چندسالی هم به همراه شهید رجایی اداره موتلفه اسلامی را برعهده داشت، پس از پیروزی انقلاب در سمتهای زیر به انجام وظیفه پرداخت.
عضویت در شورای انقلاب، نماینده مردم کرمان در مجلس خبرگان، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی و همچنین در کابینه شهید رجایی به سمت وزارت آموزش و پرورش منصوب شد، وی مدتی کوتاه نیز نخستوزیر بود و در عصر روز هشتم شهریور ماه 1360 در حادثه انفجار بمب در ساختمان نخستوزیری به همراه رئیس جمهور شهید رجایی به شهادت رسید
- آقاي دکتر ناصر باهنر، متولد سال 45، اولين فرزند شهيد باهنر، درسته؟
بله.
- تحصيلات و زمينه هاي شغلي تون را برامون بفرمائيد.
به مدت حدوداً 3 سال رئيس دانشکده معارف السلامي و فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق بودم. 1 سال در وزارت ارشاد، رئيس پژوهشکده مطالعات هنر و رسانه اي، مولف چندين جلد کتاب در زمينه هاي آموزشهاي تربيتي و ديني عضو گروه تأليف کتب آموزش و پرورش….
- شما زماني که پدر شهيد شدن 15 ساله بوديد، مي توانيد از خصوصيات بارز ايشان در خانواده برايمان بفرمائيد؟
يکي از خصوصيات بارزشان اين بود که تقريباً هيچکس عصبانيت ايشان را نديده بوده شايد يکي دو مورد. و اين کم نظير است که پدري با اين همه گرفتاري شغلي که ايشان حتي قبل از انقلاب هم 7 صبح مي رفتند و 11 شب بر مي گشتند، با اين حال وقتي به منزل مي آمدند همانند آدمي که يک کوله بار سنگين به دوش دارد، اين کوله بار را بيرون در منزل مي گذارد و وارد خونه مي شود، مثل پدري که تازه ساعت 7 صبح از خواب بيدار شده.
مادر مي گويند ديگر مثل پدرتان وجود ندارد مردي با آن همه صبر و تحمل با لبان هميشه خندان.
- ايشان حدوداً چقدر منزل بودند، چقدر وقت مي گذاشتند؟
طبعاً به خاطر شغلشان کم. قبل از انقلاب صبح زود مي رفتند و شب دير مي آمدند بعد از انقلاب گاهي حتي شبها هم نمي آمدند. اما سعي ايشان بر اين بود که ايام تعطيل براي خانواده باشند و ساعاتي که در منزل هستند وقتشان کاملاً صرف خانواده مي شد. روزهاي تعطيل يا ديدن اقوام مي رفتيم و يا بيرون شهر. برنامه ريزي کرده بودند دوبار در سال يکبار نوروز و يکبار تابستان به سفر مي رفتيم. اين رفتارهايشان، نبودشان را در اوقات ديگر کاملاً جبران مي کرد.
- فهرست وار فعاليت هاي قبل از انقلابشان را بفرمائيد.
*تاليف کتابهاي درسي تعليمات ديني دبستان تا دبيرستان همزمان کتاب معلم و کتاب کار و کتاب دانشسراهاي تربيت معلم. حدود 40 جلد کتاب قبل از انقلاب تأليف کردند.
*تاسيس مدرسه دخترانه رفاه به منظور تربيت فرزندان انقلابيون زنداني يا تبعيدي که در قالب اين مدرسه کارهاي مبارزاتي، سياسي هم انجام مي شد.
* تاسيس دفتر نشر فرهنگ اسلامي ويژه کارهاي ديني
* تاسيس کانون توحيد، مرکزي براي سخنراني ها و آموزشهاي ديني و تبليغي که در سالهاي 56 و 57 مرکز سخنراني هاي پرشور انقلابي سياسي شد.
* از موسسين هيئت هاي مؤتلفه اسلامي
* از بنيانگذاران مؤسسه مفيد….
- درباره اختلاف نظراتي که گاهي ممکن است نوجوانان با خانواده پيدا کنند، چگونه در خانواده شما اين مسائل حل مي شد؟
پدري محترم در عين حال مهربان و خنده رو. لبخند از لبانشان محو نمي شد. به ياد ندارم هيچگاه با تندي و تحکم صحبت کرده باشند.
- فکر مي کنيد چه چيزي لازم بوده راجع به ايشان گفته شود که ذکر نشده است؟
يکي ازمهمترين ويژگي ايشان همينطور شهيد رجايي عشقشان و توجهشان به کودکان و نوجوانان بود. مي توان گفت عمده وقت ايشان به کودک و نوجوان اختصاص داشت. کسي که در حوزه به درجه اجتهاد رسيده و در دانشگاه به درجه دکتري، توقع عموم اينست که به تدريس حوزي و دانشگاهي بپردازد، امام ايشان علاوه بر اين دو کار حتماً به کودکان و نوجوانان اهميت خاصي مي دادند. و ساليان متمادي مشغول تأليف کتابهاي دبستان تا دبيرستان بودند. فکر مي کنم سال 56 بود يک روز پدر مرا صدا زدند و گفتند: «بيا کتابهايي را که ساواک برايمان فرستاده ببين». وقتي ورق زدم ديدم دور بعضي مطالب از جمله آيات و رواياتي که مربوط به مبارزات انبيا با طواغيت زمان بود، آيات جهادو فعاليت اجتماعي را خط قرمز کشيده اند. وقتي جوياي ماجرا شدم، با لبخندي فرمودند: “تازه رژيم بعد از 14-13 سال متوجه شده ما از طريق اين کتابها چه بلايي سرشان آورديم". فردي که ممنوع المنبر بود، هميشه تحت تعقيب ساواک بوده حتي چندين بار زندان و شکنجه شده بود، به اين آدم اجازه تأليف کتاب تعليمات ديني دادند.
- آقاي دکتر چطور؟
اول لطف خدا، بعد افراد ناشناخته اي که در بدنه رژيم بودند اما مي خواستند کاري براي مردم انجام دهند وساطت کردند که از آمدن باهنر و بهشتي به آموزش و پرورش، خطري متوجه رژيم نشود و سوم هوش و کياست اين دو بزرگوار بود که رژيم متوجه نشد مهمترين رسانه ديني جامعه را دست کساني سپرده که مطالب ناب ديني، اجتماعي، سياسي و انقلابي را از طريق اين کتابها به جوانان و نوجوانان تزريق مي کردند.
رژيم خواسته بود که براي سال 57 اين مطالب حذف شود که به لطف خدا انقلاب پيروز شد.
-آقاي دکتر از اينکه وقتتونو در اختيار تبيان گذاشتيد تشکر مي کنم.خسته نباشيد.
تهيه وتنظيم:فاطمه شريعتمدار
شهید محمد جواد باهنر
منبع : سایت تبیان