« محمّد ، مهر عالمتاب خلقت »
محمّد (ص) ، افتخار عالمين است
به تسليك جلي ، حبل المتين است
محمّد (ص) ، مهر عالمتاب خلقت
به اقصاي جهان ، مصداق رحمت
مبارك وقت و ميمون لحظه اي بود
شب وصل جهان ، با نور موعود
در آن شب آمنه ، فخر جهان شد
و گيتي از محمّد (ص) ، جاودان شد
تمام عاشقانش ، در هياهو
ملائك در قدومش ، پر تكاپو
در آن شب ، بر حريم كعبه روئيد
گل نوراني زيباي خورشيد
كند جبريل ، در بطحا سلامش
و ميكائيل در دنيا غلامش !
شهي با اقتدار دين و ايمان
كه جبريلش زند دستي به دامان
چنان نوري سراپاي وجودش . . .
كه گويي ، خور صحرا در سجودش
تو گويي روز آمد ، خنده آمد
گل هفت آسمان ، فرخنده آمد
تو گويي برلبانش ، رازقي بود
كه فحواي كلامش ، صادقي بود
تو گويي از لبانش ، ياس مي ريخت
كلام حق ، چُنان الماس مي ريخت
هماره منصبش ، در سادگي بود
مرام ويژه اش ، دلدادگي بود
چنان بر جانمازش ، اشك مي ريخت
كه گويي آب بحر از مَشك مي ريخت
صفا ، در صالحاتش جلوه گر شد
وفا در حِلف او ، نظّاره گر شد !
تو گويي روز آمد ، خنده آمد
مه هفت آسمان ، فرخنده آمد !
در آن شب بر حريم كعبه روئيد
گل نور و گل زيباي امّيد !
سروده : « صبا ملكوتي »