پس از طوفان نوح(ع) يک تمدني در نهاوند پيدا شده است که در کتابهاي باستان شناسي با نام تمدن تپه گيان نهاوند آمده است و در کتاب باستان شناسي ايران باستان نوشته «واندنبرگ» طبقه اول تا پنجم تمدن گيان از دوران 4200 سال قبل از ميلاد تا دوران برنز قديم و برنز متوسط و برنز جديد و دوران آهن بررسي و آثار فراواني که به دست آمده اثبات شده است.
از طرفي در سال 1310 شمسي يعني دوران رضا شاه، آقاي هانري ورن مدير موزههاي ملي فرانسه و با نظارت دکتر کنتنو موزهدار لوور مجوز کاوش در تپه گيان را از دولت ايران گرفتند و پروفسور گيرشمن و همسرش از سال 1311 شمسي به مدت دو سال به نهاوند آمدند و نتيجه کاوشهاي آنها در کتابي به نام «حفريات تپه گيان» به زبان فرانسه شد که در آن کشور منتشر شد. در آن کتاب نشان داده شده که اين تمدن سابقهاي کهن داشته و مقارن با پايان طوفان است.
علاقهمندان ميتوانند به کتابهاي باستان شناسي درباره تمدن تپه گيان نهاوند مراجعه کنند. ادعاي بنده با دلايل فراوان نشان ميدهد که اين تمدن به وسيله حضرت نوح(ع) پس از طوفان ايجاد شده است و بيش از همه پنج دوره سفالهاي موجود شاهدي براين مطلب هستند.
به تازگي سينماي هاليوود فيلم نوح (ع) را به نمايش درآورد و با انتقاد روزنامهاي در واتيکان مواجه شد به اين دليل که اين فيلم تا حد زيادي از روايت کتاب مقدس درباره حضرت نوح (ع) فاصله گرفته است، اگر شما اين فيلم را ديده ايد چگونه بررسي ميکنيد؟
بله من هم اين فيلم را ديدم. چنانکه در سوالهاي قبلي اشاره کردم، داستان طوفان سه جنبه ديني، اسطوره اي و علمي دارد که در اين فيلم، فيلمنامه از جنبه اسطوره اي برخوردار بوده و به نظر من همان اسطوره سومري طوفان که الواح آن به جا مانده و درباره آن توضيح داديم مبنا قرار گرفته است و فيلمنامه نوح (ع) را از روي آن نوشته اند. چرا که شواهد متعددي از مشترکات آنها ديده ميشود که يکي از آنها شراب خوردن است که در همين اسطوره به آن اشاره شده است.
در هنگامي که اوت- نپيشتيم سرگذشت خود را براي گيلگمش نقل ميکند، در يک جا ميگويد: «پس از طوفان در کشتي من کبوتري رها کردم و به بيرون فرستادم. آن پرنده از هر طرف به دقت بال گشود چون مقر و مکاني نيافت به کشتي باز آمد. پس پرستويي پرواز دادم. آن نيز به هر سو پريد، پس من هرچه داشتم به چهار گوشه جهان رها کردم و بر فراز کوهي قرباني گذرانيدم و شراب مقدس نوشيدم». (تاريخ جامع اديان، ص 72).
در اين فيلم از جاذبههاي تصويري استفاده شده بود، اما متاسفانه از روايت ديني نوح(ع) استفاده نکرده بودند، در حالي که هم جاذبه بيشتري داشت و هم بر اساس کتابهاي آسماني بود. از طرفي جنبه قداست و معنويت هم در آن منظور ميشد. اينکه بر اساس اسطوره آن را ساختهاند و جنبه ديني آن ناديده گرفته شده و به انتظار عموم مردم جهان پاسخ داده نميشود درست است که گرچه هيچ ايرادي ندارد اسطورهها به فيلم تبديل شوند چون که اسطورهها از جادوگري بي مايه جديد، بسيار بهتر است و انديشه اي در پشت آن قرار دارد، اما به شرطي که اسطورهها در مقابل گفتههاي اديان قرار داده نشوند. انتقادي که به فيلم نوح(ع) وارد است همين اشکال است.
از دوازده سال پيش که اين کشف خود را منتشر کرديد چه بازتابي براي شما داشت و چگونه از آن استقبال شد؟
مانند همه نوآوريها و طرحها و کشفهاي ديگر، ابتدا با توطئه سکوت کوشش کردند تا آن را ناديده بگيرند و با بي اعتنايي آن را در نطفه خفه کنند، هنگامي که اين شيوه پاسخ نداد در مرحله بعد به انکار غيرمستقيم آن پرداختند يعني با زحمتهاي فرآوان مقاله اي از ترکيه ترجمه و منتشر کردند که کشتي نوح (ع) در آرارات ترکيه پيدا شده است و نيز کارهاي عجيب ديگري که گفتني نيست. گروهي در جايگاه علمي نشسته و چنين کشف و عقيده اي را امري خرافي و مربوط به ادعاهاي غيب گويي جديد قلمداد کرده و تمسخر کردند.
در نهايت براي از بين بردن مدارک آن اقدام کردند، مانند اين که آثار کهن را از آن مرقد برداشتند و نام مرقد «باباي بزرگ» را که چند صد سال در منابع موجود است، عوض کردند. همينطور ناشر کتاب را متقاعد کردند که از چاپ آن جلوگيري کند. در اينجا ميتوان پيش بيني کرد که اگر در آينده اين نظر با دلايلي قوي تر مطرح شود و نتوانند آن را از حرکت بازدارند، ادعا ميکنند که از دهها سال پيش خودشان اين کشف را ميدانسته اند و حرف جديد ي نيست. اين روالي هميشگي است که به آن عادت کردهايم.
شما چه طرحي درباره کشف قبر حضرت نوح (ع) داريد؟
طرح بنده يک ادعاي علمي است و فقط ميخواستم اجازه بدهند نتيجه تحقيقات خود را به گوش مجامع علمي برسانم که متاسفانه بيش از ده سال است که اجازه نيافتهام. يک گروه از آمريکا و يک گروه از انگليس هم براي بررسي ادعاي بنده به ايران سفر کردند که فرصتي به بنده داده نشد تا مدارک خود را به آنها ارائه دهم و حتي کتاب بنده پيش از چاپ در انتشارات مانده است.
چندين شخصيت علمي از اروپا و آمريکا به اين ادعا اشتياق نشان داده و آنها گفتند که اگر بتواني اين مطلب را اثبات کني آن منطقه بزرگترين مرکز توريستي و جهانگردي خواهد شد چرا که بيش از دو ميليارد مسيحي و ديگر اديان به حضرت نوح (ع) اعتقاد دارند و بسيار علاقه دارند که قبر او را زيارت کنند اما سازمان گردشگري طرح بنده را ناديده گرفت و تاکنون اجازه اثبات نيافتهام و بلکه افرادي به طور هماهنگ به اين ادعا و طرح حمله کرده و کوشش داشتهاند اين مطلب طرح نشود .
آيا اگر کسي تحقيقي انجام داد بايد با چنين رفتاري مواجه شود ؟