« معجزات امام حسن مجتبی (ع) »
امام حسن (ع) و مژده ولادت پسر
3 - امام صادق علیه السّلام از پدران بزرگوارش علیهم السّلام روایت میکند که : امام حسن علیه السّلام با پای پیاده از مدینه به طرف مکّه حرکت کرد . در راه پاهای حضرت ورم کرد . به حضرت گفتند اگر سوار شوی ، ورم پایت خوب میشود .
فرمود : هرگز ( سوار نخواهم شد ) ، ولی اگر به منزلی رسیدیم ، مرد سیاهی نزد ما میآید که روغنی همراه دارد و آن روغن ، برای این ورم خوب است . آن را از او بخرید و ( در قیمت آن ) چانه نزنید .
یکی از دوستان حضرت گفت : در مسیر راه ما ، منزلی نیست که کسی در آن ، این دوا را بفروشد .
حضرت فرمود : چرا هست. وقتی چند میل (1) رفتند . آن مرد سیاه پیدا شد . امام به غلامش فرمود : نزد او برو و از او آن روغن را به قیمتش بخر . مرد سیاه به غلام امام گفت : روغن را برای چه کسی میخواهی ؟ غلام گفت : برای حسن بن علی بن ابی طالب علیه السّلام . مرد گفت : مرا نزد او ببر .
خدمت حضرت رسیدند . آن مرد گفت : ای فرزند رسول خدا صلّی الله علیه و آله ! من از دوستداران شما هستم برای این دارو پولی نمی گیرم . ولی از شما تقاضا دارم برایم دعا بفرمایید تا خداوند پسری سالم و بیعیب به من عطا کند ، که شما اهل بیت پیغمبر را دوست داشته باشد ؛ چون وقتی که از خانه خارج شدم ، هنگام زایمان همسرم نزدیک بود .
حضرت فرمود : به سوی خانهات مراجعت نما ، که خداوند متعال به تو پسری سالم و بیعیب عطا نموده است .
مرد سیاه فوراً به خانهاش برگشت و دید که زنش پسری زاییده است . سپس نزد امام حسن علیه السّلام برگشت و از ایشان به جهت این امر ، تشکر کرد . و حضرت آن روغن را به پاهای خود مالید و ورم پایش ، خوب شد (1) .
————————————————————————————————————-
1 - هر میل ، چهار هزار ذراع است (فرهنگ عمید) .
برگرفته از كتاب :
جلوههای اعجاز معصومین (ع) - (الخرائج و الجرائح)
قطب راوندی، سعید بن هبةالله ، ۵۷۳ ق ، ص : 190 .