10 آذر 1395
« غریب الغربا »
حسین فخری
زائری بارانی ام ، آقـا بـه دادم مـی رسی ؟
بی پناهم ، خسته ام ، تنها ؛ به دادم می رسی ؟
گـرچـه آهـو نیـستـم ؛ اما پر از دلتنگی ام
ضامن چشمان آهوهـا ، بـه دادم می رسی ؟
از کبوترها کـه می پـرسم… بیشتر »
نظر دهید »