« مرغ باغ ملکوت »
06 آبان 1395
کو خيزران كه قافيه اش با دهان كنند ؟
آن شاعران كه وصف گل ارغوان كنند
از من به كاتبان كتاب خدا بگو
تا مشق گريه را به ني خيزران كنند
بگذار بي شمار بميرم به پاي يار
در هر قدم دوباره مرا نيمه جان كنند
پيداست منظري كه در آن روز انتقام
سرهاي شمر و حرمله را بر سنان كنند
يارب، سپاه نيزه، همه دست شان تهي ست
بي توشه اند و همرهي كاروان كنند
با مهر من ، غريب نمانند روز مرگ
آنان كه خاك مهر مرا حرز جان كنند
با پاي سر ، تمامي شب ، راه آمدم
تنهايي ام نبود ، كه با ماه آمدم !
« علیرضا قزوه »