حسین وای ، وای ، وای . . .
20 مهر 1394
آدمی که این بختشه بذار بگه که وقتشه
یه دلبری دارم عجیب این دل من پایتختشه !
آدمی که این بختشه بزار بگه که وقتشه
یه دلبری دارم عجیب این دل من پایتختشه
روی دل خسته ی من هوای نینوا داره
کبوتر سینه فقط هوای کربلا داره
حسین وای …
شب همه شب عاشقونه هی می خونم حسین حسین
یادم نمیره تا ابد شب های بین الحرمین
یادش بخیر چه حالی بود می سوختم از عمق وجود
مستی بود و عشق و جنون این ناله و اشک سجود
حسین وای …
شش گوشه قشنگ تو هر کی دیده اینو میگه
راهم بده بیام آقا تو حرمت یه بار دیگه
قربون اون صحن و سرات
این دل من تنگ برات
تمام آرزوم این …
از همه جا رونده منم اونی