14 شهریور 1395
« دفتر عشق »
روزگاري است من و دل ، غرقه در ياد توايم . . .
غرقه در تاب و تب قامت شمشاد توايم
در خرابات ، كه كار همه رندان مستي است
با صبا ، در طلب حُسن خداداد توايم
ما در اين دير ، به شيريني كام تو خوشيم
گرچه شيرين دهنانيم ، كه فرهاد توايم
باده و عشق و ريايي صفتي ؟ بس عجب است
ما به اخلاص ، مقيم دل آباد توايم !
نظر دهید »