ارغوانی از نور !
04 دی 1395
« ارغوانی از نور »
صبح یک روز بهاری
به نسیمی
که گذر می کند از روی اقاقی
چه نکو می خندی
*****
با نگاهی به فلک
با سلامی به افق
می روی از دل صحرای دنیّت
بیرون
روی سجّادۀ شب بو
سر ، به معراجِ زحل می سپری
روی سبزینۀ برگ
بوسه ای می زنی از شوقِ نیاز
*****
روی امواج سپیدی از نور
می روی تا خورشید
و در این راه دراز
از دل ابر سیاه
با چه وحشت زدگی می گذری !
و کنون غرق انوار خدایي شده ای
و در آن وادی نور
می روی
تا تجلّی شعور
تا خنکنای حضور
« ارغوانی از نور ! »
سروده : « صبا ملکوتی »