معاهده توحيدى
شايد بتوان مسأله عهد و معاهده توحيدى بشر را بر همان معاهده اى كه در اصلاب مؤمنين وجود داشته است تطبيق كرد : ألم أعهد اليكم يا بنى أدم أن لاتعبدوا الشيطان انه لكم عدو مبين ، و أن اعبدونى هذا صراط مستقيم1 .
اگر تمام افراد فعلى بشر به اصحاب سفينه و اصحاب حضرت نوح ـ عليه الصلوة والسلام ـ منتهى شوند ، تعهد مؤمنين به عبوديت ثابت است . سلسله بشر ، به هر مقدار كه باشند ، اگر به همان جمعيتى كه در سفينه نوح بوده اند منتهى شوند ، يك معاهده تبعى دارند ؛
همان طور كه سعادت و هدايت و ايمان تبعى دارند ، يعنى همين سلسله بشر در آن وقت هم در اصلاب پدران خود موجود بوده اند . اگر آنها بر عبوديت حق معاهده كرده اند ، ناگزير ما هم بايد چنين معاهده اى كرده باشيم ؛ گرچه معاهده تبعى باشد . مثل ساير افعالى كه از آبا و اجداد ما صادر شده است ؛ گرچه ما در آن كارها اراده اى نداشته ايم ، ولى خير و شر آبا و امهات در ما بدون تأثير نيست .
در حركت اصلابى و ارحامى ، گرچه اراده و مبادى اراده در انسان محقق نيست ، ولى آثار شقاوت و اطاعت به تبع آبا و امهات در او موجود است .
——————————————————————————————
9 . آيا با شما عهد نكرديم اى فرزندان آدم كه شيطان را نپرستيد ، كه او براى شما دشمن آشكارى است ؟! و اين كه مرا بپرستيد كه راه مستقيم اين است ؟! سوره يس ، آيه 60 و 61 .
برگرفته از كتاب :
سلوك معنوى ، حضرت آية الله بهاء الدّينى ـ قدس الله سره .
تدوين و ويرايش : اكبر اسدى ، گفتار : 10 .