« ردّ شمس برای امام علی علیه السّلام »
حدیث ردّ شمس برای امام علی علیه السّلام از طرق خاصّه و عامّه به تواتر نقل شده ، كه جزء حوادث سال هفتم و به دنبال جنگ خیبر اتفاق افتاده است ، و به جز چند عالم متعصّب از عامّه مانند :
ابن حزم و ابن جوزی و ابن تیمیه و ابن كثیر كه به تعبیر علامه امینی اینان حاملان روح خبیث اموی هستند ، بقیه دراین باره تردیدی نداشته ،
تا جائی كه در این زمینه كتاب نوشته و آن را از اتفاقات مسلّم و از كرامات حضرت رسول و حضرت علی علیهما الصلوات و السلام بر شمرده اند ، كه به ذكر یك نمونه از آن پرداخته ،
خوانندگان عزیز را به منظور اطلاعات بیشتر به كتاب شریف الغدیر ( ج 3 ص 126 ) به بعد ارجاع می دهیم .
( عن اسماء بنت عمیس ان رسول الله صلي الله علیه و آله صلی الظهر بالصهباء من ارض خیبر ، ثم ارسل علیا فی حاجة فجاء و قد صلی رسول الله العصر ، فوضع راسه فی حجر علی و لم یحركه حتی غابت الشمس ، فقال رسول الله صلی الله علیه وآله الهم ان عبدك علیا احتبس نفسه علی نبیه ، فردّ علیه شرقها ، قالت اسماء فطلعت الشّمس حتی رفعت علی الجبال ، فقام علی فتوضا و صلی العصر ، ثم غابت الشمس ) .
( الغدیرج 3 ص 140 ، احقاق الحق ج 5 ص 522 ، واز منابع عامه مشكل الاثار طحاوی ج 2 ص8 ط حیدر آباد دكن )
ترجمه : ( از اسماء بنت عمیس روایت شده كه رسول خدا صلّی الله علیه وآله نماز ظهر را درصهباء از اراضی خیبر خواند ، سپس حضرت علی علیه السّلام را به دنبال كاری فرستاد ، وقتی حضرت علی علیه السّلام برگشت كه حضرت نماز عصر را خوانده بودند ،
حضرت سرش را در دامان علی علیه السّلام گذاشت و سر خود را تكان نداد تا این كه خورشید غروب كرد ، رسول خدا صلّی الله علیه وآله فرمودند : خداوندا ! علی علیه السّلام برای پیامبرش خویشتن داری كرد . خورشید را برایش به طرف مشرقش باز گردان .
اسماء می گوید : خورشید طلوع كرد تا از كوه ها بالا رفت ، علی علیه السّلام برخاسته وضوء گرفت و نماز عصر را خواند . سپس خورشید غروب كرد ، سوگند به خدا هنگامى كه خواست غروب كند ، صدائى ارّه مانند كه بر چوب كشيده مى شود ؛ از آن به گوش ما رسيد .
در روایات دیگر آمده است : پیامبر درحال تلقّی وحی بوده ، و حضرت علی علیه السّلام هم با اشاره نمازش را خوانده است ، اما برای این كه حضرت علی نمازش را كامل بخواند ، از خدا خواست كه خورشید را برای او برگرداند .
علّامه امینی 43 مورد از روات ومؤلفین حدیث ردّ شمس برای امام علی علیه السّلام را ذكر می كنند .
مرتبه دوم كه پس از رحلت پيغمبر صلّی الله علیه و آله وسلّم براى آن حضرت ردّ شمس اتفاق افتاد اين بود :
وقتى كه در بابل تشريف داشت و مى خواست از فرات عبور كند ، عده بسيارى از يارانش به عبور دادن مركب ها و توشه ها از آب فرات اشتغال داشتند .
آن حضرت با گروهى از اصحاب نماز عصر را خواند و مردم هنوز از كار عبور از فرات فارغ نشده بودند كه خورشيد غروب كرد در نتيجه نماز عصر عده بسيارى قضا شد و از نماز جماعت با آن حضرت محروم ماندند و در اين خصوص با آن جناب به گفتگو پرداختند .
حضرت على علیه السّلام كه اصحاب خود را اين گونه نگران ديد از خداى متعال درخواست كرد تا خورشيد را به محل اول خود برگرداند تا همه اصحاب بتوانند نمازشان را در وقت خود بخوانند .
خداى متعال دعاى ایشان را اجابت كرد و در افق وقت عصر ظاهر شد و چون مردم از سلام نماز فارغ شدند خورشيد غروب كرد و صداى عجيب هولناكى به گوش رسيد كه مردم ترسيدند و به تسبيح و تهليل و استغفار پرداختند و از خدا سپاسگزارى نمودند كه چنين نعمتى به آنها ارزانى داشت.
اين خبر در عالم منتشر شد و همه جا نقل مجالس بود .
سيد حميرى در اين باره چنين سروده :
چون نماز عصر او قضا شد و آفتاب غروب كرد دوباره به حال اول برگشت و نور او هنگام عصر را نمودار ساخت و سپس چون ستاره كه سقوط كند غروب نمود و بار ديگر در بابل نيز همين قضيه اتفاق افتاد با اينكه چنين پيشامدى براى هيچ گوينده فصيحى پيش نيامده مگر براى يوشع بن نون و پس از آن براى حضرت على علیه السّلام و آرى ردّ شمس از امر عجيبى حكايت مى كند .
مطالب مرتبط :
« توجیه علمی طلوع خورشید از مغرب ! » (1)
« توجیه علمی طلوع خورشید از مغرب ! » (2)
« توجیه علمی طلوع خورشید از مغرب ! » (3)
« توجیه علمی طلوع خورشید از مغرب ! » (4)
« توجیه علمی طلوع خورشید از مغرب ! » (5)
« توجیه علمی طلوع خورشید از مغرب ! » (6)
« توجیه علمی طلوع خورشید از مغرب ! » (7)
http://hawzahnews.com/detail/News/331524
http://www.ahlebayt.porsemani.ir/content/