با کاروان نیزه ، بند چهارم 03 آبان 1395 بعد از شما به سايه ي ما تير مي زدند زخم زبان به بغض گلوگير مي زدند پيشاني تمامي شان داغ سجده داشت آنان كه خيمه گاه مرا تير مي زدند اين مردمان غريبه نبودند، اي پدر ديروز در ركاب تو شمشير مي زدند غوغاي فتنه بود كه با تيغ… بیشتر » بیشتر بخوانید نظر دهید » 1 2 3 4 5 ...6 ...7 8