26 تیر 1395
داستان دنباله دار :
قسمت سي و پنجم :
به سرِ خیابان که رسیدیم ، راهش را به سمت مسیرِ منتهی به ساحل کج کرد . با تعجب پرسیدم : « مگه نمی خوای هدیه بخری ؟ » سرش را به نشانه تأیید تکان داد و با لبخندی مهربان گفت : « چرا ! ولی حالا عجله ای… بیشتر »
نظر دهید »