24 تیر 1395
داستان دنباله دار :
جان شيعه ، اهل سنت
قسمت بيست و سوم :
با رفتن او ، مثل این که قفل زبان محمد بار دیگر باز شده باشد ، شروع کرد : « من این پسره رو دیدم ! اون دفعه که رفته بودیم خونه ابراهیم ، سر جای پارک ماشین دعوامون شد ! »
و در برابر… بیشتر »
نظر دهید »