03 مرداد 1395
داستان دنباله دار
فصل دوم :
قسمت پنجاهم :
. . . بغضم را فرو دادم و صورتم را به سمتی دیگر گرفتم تا حتی نگاهم به چشمانش نیفتد که داغ جراحتی که به جانم زده بود به این سادگی ها فراموشم نمی شد . خودش را روی دو زانو روی زمین تکان داد و باز… بیشتر »
نظر دهید »
03 مرداد 1395
داستان دنباله دار
فصل دوم :
قسمت چهل و نهم :
مثل همیشه چابک و پُر انرژی نمی آمد و سنگینی گام هایش به وضوح احساس می شد . از خم راه پله گذشت و با دیدن صورت خندان و سرشار از شادی ام ، لبخندی رنگ و رو رفته بر لبانش نشست و با صدایی که حسی از… بیشتر »